« Home | دوران جبهه به خیر » | کاراکتر من » | دعا 2 » | چرا؟ » | روزه » | دعا » | زندگی » | تازه وارد » | پاتریک » | افکار »

دختر ایرونی

در جواب پست عسکری
من با اکثر حرفهای عسکری موافقم، اولاً اينو بگم که من به شدت طرفدار برابری حقوق زن و مرد
هستم، دليلش هم اينه که تو مملکت ما حقوق مردا خيلی ضايع ميشه، ولی اصلاً صحبتی ازش نيست و همه جا صحبت از حقوق زنها هست. حالا توضيح ميدم چرا. دوماً من بشدت با خونه دار بودن زن مخالفم. و ثالثاً دوست دارم که يه راه-کار هم پيدا کنيم واسه حل اين مشکل
ببينيد ما داريم با يه فرهنگ من دراوردی زندگی ميکنيم که ترکيبی از پسمانده های فرهنگ های ايران باستان، اسلام و غرب هست.
فرهنگ غرب اولاً برابری حقوق مرد و زن رو به معنی تمام کلمه پذيرفته. اين يعنی اينکه حق برابر برايه مرد و زن در مورد ازدواج و طلاق، و همينطور زندگی قبل از ازدواج. و همينطور قبول اصل آزادی برای مرد و زن، که همه مزيتشو ميدونند و عيبش هم که تضعيف بنياد خانواده هست
فرهنگ اسلامی هم که هدفش بيشتر محافظت از زنها هست از ديد خودش، اسلام ميخواد کاری کنه که چيزی به اسمه زن بی سرپرست نداشته باشيم.و قضيه ازدواج مرد با چند تا زن، و يا قضيه مهريه و ... هم همشون نقش محافظتی دارند برای زن. در واقع اسلام هم خيلی ازين آزاديها رو قبول داره برايه زنان، که البته الان تحريف شده. مثلاً خديجه خودش تاجر بوده، ولی الان ما چقد زن تاجر داريم تو ايران؟ و همينطور آزادی های ديگه، و فقط اسلام مياد اين آزاديها رو قانونمند ميکنه، شايد شرايط اسلام 1400 سال پيش بسيار نزديکتر به شرايط الان غرب بوده تا شرايط الان ایران. حالا ما ميايم همه اينها رو قاتی ميکنيم و يه چيز هچلفتی در مياريم به اسم فرهنگ ايرانی، که در اون نه کاملاً مدرن هستيم و نه کاملاً سنتی، بلکه از هر تمدن يه قسمتی رو گرفتيم!
مثلاً قضيه مهريه براي زنها و حق طلاق براي مردها در صورتی معنا داره که کاملاً در همون فرهنگ اسلام باشيم با تمام قوانينش که حسن ها و بديهای خودش رو داره. و يا اگه می خوایم بريم بسوی مدرنيته. باید با تمام قوانينش کنار بیاییم. شعار هم الکی نديم که ما ميتونيم خوبيهای هر فرهنگ رو بگيريم بديهاش رو کنار بزاريم!! وغیره
امّا يه قضيه که من ديدم زياد روش بحث ميشه کار خونه هست. ببينيد اگه واقعاً بخوايم سنتها مون رو کنار بزاريم و بريم به سمت مدرنيته، بايد مدرن هم زندگی کنيم، ما خودمون اين مشکل رو داشتيم، واقعاً برمون سخت بود کار خونه ، چون هم من کار ميکنم و هم ليلا، و اگر چه من هميشه خيلی کمک ميکنم ، ولی باز هم سهم اون بيشتر بود، و برای ما جای تعجب بود که چطور اين پرتغاليها همشون کار ميکنند و باز هم وقت اضافه دارن. و رازش خيلی ساده بود، اينها اصلاً کار خونه انجام نميدند. اصلاً چيزی به اسم کار خونه معنی نداره، در واقع همه چی تخصصيه، بچه رو ميدی مهد کودک، غذا رو ميدی اشپز درست کنه(يعنی ميری رستوران) ، خونه رو يکی مياد تميز ميکنه، و ...، خوب ديگه چه کاری ميمونه؟ اصلاً از وقتی که ما ميريم رستوران، ديگه کار خونه خيلی کم شده، در عوض بيشتر استراحت ميکنيم، کارهای تخصصيمون رو بهتر انجام ميديم، و نهايتا درامد کافی برای رستوران و کارگر نظافت چی هم پيدا ميشه. من اين شيوه زندگی رو دوست دارم، و فکر ميکنم اگر يکی از مشکلات کار خونه هست، خيلی راحت ميشه اين مشکل رو حل کرد، امّا مشکلات از اين دست زياد هستند، در لوس بودن دختر ايرانی نسل جديد(و تا حدی پسر ایرانی) من هم هيچ شکی ندارم، امّا مقصر کيست؟ خود اين دختر ها، و يا فرهنگی که مردها و زنهای ايرانی به يک اندازه در سختن اون مقصر هستند؟
اما اینکه چرا حق مردا در جامعه ما ضایع می شه؟ اینو کافیه یه مدت زندگی زنان غربی رو در نظر بگیری و با زندگی زنان ایرانی مقایسه کنیم. اینجا تمام مسوولیت ها به عهده زنهاست. در واقع اینجا حقوق زنها بیشتر ضایع می شه. یه جایی می خوندم که یکی از خانم هایی که سالها برای احیای حقوق زنها تلاش کرده بود به طور تلویحی اظهار پشیمانی کرده بود و گفته بود که قبلا زندگی زنها بهتر بود!! اما در هر صورت من طرفدار برابری حقوق زن و مرد هستم :دی

eyval! belakhare yeki ham tarafdarie maaro kard!!

ما هم چند ماه همیشه کانتیت می رفتیم غذا می خوردیم. اما بعد ِ یه برم رستوران. مدت زده شدیم. و من هنوز هم که هنوزه ، با این که وقت گیره، ترجیح می دم خونه غذا درست کنم. این روش البته خوبه ها. من ایران بودم، حال می داد هر شب برم رستوران . ولی غذاهای ِ این جا رو که نمی شه خورد!!

عجب کامنتی شد. قر و قاطه همش! : دی

Post a Comment