Saturday, December 30, 2006

اعتراف


البته من کوچيکتر از اونم که برای مردم بزرگاوارمون اعتراف کنم و در واقع زندگی ما هنرمندا هميشه اعتراف بوده و هست. امّا ديگه کفگيرا به ته ديگ خورده و سینيور محمــــد از سواحل غربی آتلانتيک قلابش ما رو گرفته ديگه نميشه کاری کرد.. هرچند که خودش زيرابی رفته و ...

اسرار پسر عمويي

1. اون وقتا، با چند تا از پسر عموها ميرفتيم شکار پرنده با تيرکمون و سنگ. کلی به اين روش پرنده ميزديم. نکته جالبش اين بود که جناب پسرعمو سر گنجشک رو با دست ميکند!!
2. اون قديما با اون يکی پسر عمو ميرفتيم هندونه دزدی. هندونه رو ميزديم زمين، وسط اش که شيرين بود رو ميخورديم و بعد ميرفتيم سراغ بعدی.
3. 5-6 سلام بود که يه پسرعمو نوزاد داشتم، عموم بهم ميگه پسر عموت از تو قويتره، و من هم عصبانی ميشم و يه چک جاندار ميزنم تو گوش نوزاد بيچاره و ...

اسرار وگووو

4. کلاً وقتی از يه معلمی خوشم نميومد درس نميخوندم. يکی از امتحانات کلاس سوم راهنمايي رو شدم 4 از 20.
5.کلاس پنجم دبستان که بودم، معلممون نمره های درس ها رو داد و گفت هرکی معدل خودش رو حساب کنه تا شاگرد اول معلوم بشه. من معدلم 19.50 بود و اون يکی دوستم 19.60. من معدل اون رو نميدونستم و فکر ميکردم که کمتر از منه .معلم اول از اون پرسيد که گفت 19.60 ،من تا اينو شنيدم در يک حرکت نا جوان مردانه تصميم گرفتم که به اين سادگيها مقام شاگرد اوليت رو از دست ندم. و گفتم معدلم شده 19.62. معلم ما هم کلی حال کرد و گفت به به، ببينيد چقدر رقابت شديده!! فقط 2 صدم شاگرد اول رو تعیين ميکنه. هنوز که هنوزه عذاب وجدان دارم ...
6. وقتی نتيجيه کنکور ارشد اومد و ديدم رتبم شده 4 ، باورم نشد. فکر کردم اشتباه شده و کارنامه يکی ديگه رو دادند به من!! (اخ اخ، چقدر اين پسر متواضع هست! ).
7. روز اول مدرسه با شلوار خیس برگشتم خونه. چون خودم بلد نبودم تنهایی برم دسشویی.
8. شش هفت ساله سالم بود که با مادرم رفته بودیم دندانپزشکی. خانم دکتر اهل رومانی بود و کارش هم درست بود. مطب شیک و ... داشت رو دندونای مادرم کار میکرد که من شاشم گرفت و روم هم نمی شد جلوی خانم دکتر بگم من جیش دارم! خلاصه اینکه خانم دکتر اونقدر لفتش داد که من کف اتاقش رو حسابی ضدعفونی کردم و باقی ماجرا. البته خجالتش رو مادرم کشید!
9. علاقه وافری به جلال همتی و جواد یساری دارم. مینی ژوپ خانووم ببین، بالا رفته نه یه ذره نه دو ذره. ببین اون بالا رفته ... خوب چی کار کنم. اعترافه دیگه.
10. تو دبیرستان همراه 2 نفر دیگه به بر و بتچز اولتیماتوم می دادیم تا 3 روز سیبیلشون رو بزنن و در غیر این صورت خودمون تو مدرسه واسشون می زدیم. سر این قضیه 3 روز اخراج شدیم.
11. زیبا ترین تفریحمون این بود که وقتی برو بتچز دارن روزنامه می خونن یواشکی زیر روزنامشون یه فندک کوچولو روشن می کردیم و در میرفتیم .

اسرار نگـــووو

1. دور دوّم انتخابات به احمدی نژاد رأی دادم.
آقا خب چرا اينجوری نگاه ميکنی. اغفال شده بيدم. سرطان که نيست که خوب ميشه.
2. اين دوميش خيلی ضايع هست، نميگمش. :دی
.

به هر حال من صادقانه اعتراف کردم، ولی هر بلايي سرم بياد مسئوليتش با اونيه که من رو دعوت کرد.


لیــــلا، آرش سیگارچی، ساروی کیجا، سمیرا، عسگری، بیتا

بسم الله. نوبت شماست

Wednesday, December 20, 2006

persian

agha joon man mikham bedunam ke nasbe font farsi to computer mage cheghad kar dare ke man 1 haftast tanbali mikonam ha?

Dar zemn windows jadidam ham Arabi hast!! vared shode va hack shode dar Jomhurie Arabie Mesr.

Wednesday, December 06, 2006

صحنه

آقا مث اینکه داره انقلاب می شه. احمدی نژاد که میره تو بازیهای آسیایی رقص های هندی می بینه، آقا هم که فیلم های صحنه دار نگاه می کنه.
درپي قهرماني حسين رضازاده حضرت آيت‌الله خامنه‌اي طي پيامي اين پيروزي را به وي تبريک گفتند:
به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) به نقل از واحد مركزي خبر متن پيام مقام معظم رهبري بدين شرح است
:

« بسم الله الرحمن الرحيم»

صحنه را ديدم ، از اينکه ملت ايران را خوشحال کرديد ، صميمانه از شما متشکرم.

انشاءالله موفق باشيد

سيد علي خامنه‌اي

زندان

دیشب خواب دیدم رفتم یه زندان مخوف تو ایران. 10 سال زندان برام بریده بودن واسه فعالیت های سیاسی. البته شایان ترین فعالیت سیاسی من این روز ها خوندن بی بی سی هست . به قول حاج منصور ارضی که خدا لعنت کنه آل سعود رو!! حالا پیدا کنید پرتقال فروش رو!
زندانه ولی خیلی خف بود

Monday, December 04, 2006

ماجراهای گوووگووول

کلی سورپریز شدم امروز!!

وقتی وبلاگ رو باز کردم دیدم همون عکسی که دیروز گذاشتم تو اورکات، خودش تو وبلاگم هم اومده ! گفتم جل الگوووگل!! خودش وبلاگ و اورکات و جی میل آدم رو پیوند می زنه!!

یهو یادم افتاد که وقتی می خواستم واسه وبلاگ عکس بذارم، به جای گذاشتن عکس، لینک عکسم رو تو اورکات دادم. حواس نمی مونه واسه آدم که! پیری و هزار درد و بلا.